فرهنگ وتربیت



 


دویست و پنجاه سال پیش از میلاد؛ در چین باستان؛ شاهزاده ای تصمیم به ازدواج گرفت. با مرد خردمندی م کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند، تا دختری سزاوار را انتخاب کند.

 

وقتی خدمتکار پیر قصر، ماجرا را شنید غمگین شد چون دختر او هم مخفیانه عاشق شاهزاده بود. دختر گفت او هم به آن مهمانی خواهد رفت

 


تركیب اضافی " شكاف نسلها " با آنكه چندان كهن و باستانی نیست اما به شدت قدرتمند و شناخته شده می باشد. البته با این تعبیر نباید گمان كرد كه اختلاف سلیقه ، عدم تفاهم و حتی جر وبحث میان دو نسل در زمان های دور وجود نداشته است. لیكن در طول تاریخ  زندگی بشر هیچ جا این اختلاف آنچنان عمیق نشده بود كه كسی جسارتمندانه وا ژة شكاف را در مورد آن بكار برد،اما امروزه به سادگی ، گا هاً با بی خیالی وبسیار آرام و بی تفاوت این كلمه بدون آنكه كسی در مورد معنایش تعمقی داشته باشد به كاربرده می شود و باید پذیرفت كه عمق این شكاف با سرعتی مضاعف رو به افزایش است و شاید روزی نا گزیر از آن باشیم كه به همین سادگی ببینیم یك یا چندین نسل در این شكاف ناپدید می شوند و ما بدون ذره ای تلاش فقط در مسیر گردباد عوامل اجتماعی و فرهنگی پدید آورندة این بحران، خود را رها كرده ایم.

در چرخه زندگی اعتقاد برآن است كه تفاوت بین گروه های سنی به دلیل تفاوت سنی است. اگر مسئله ای تحت عنوان فاصله نسلی یا اختلاف بین دو نسل وجود دارد فقط به این دلیل است كه عده ای چه والدین وچه فرزندان ،نمی خواهند بپذیرند كه انسانها به طور فطری در دوره های مختلف سنی برخورد،رفتار ، خواسته و خط فكری متفاوتی دارند.به طوری كه قاعدتاً باید انتظار داشت یك جوان در بازه سنی 25-20 حتماً وحتماً با والدینش كه در بازه سنی 60-50 سال هستند اختلاف نظر داشته باشد كه اگر غیرازاین باشد غیر منطقی وغیر طبیعی است همان طور كه اگر زندگی یك فرد را در،دوره های زمانی مختلف بررسی كنیم به این نتیجه خواهیم رسید كه او بارها خط فكری خود راتغییر داده است.  

دلایل متعددی وجود این بحران را در جامعه گوشزد می كند از جمله اختلاف سلیقه ها ، عدم تفاهم ، مشاجره ها ، دعوا و مرافه ها و حتی خودكشی و قتل های بین والدین و فرزندان و . ولی مهمترین دلیل برای اثبات وجود چنین شكافی بین دو نسل كه آمار آنهم در طی سالهای اخیر بشدت افزایش یافته ، پدیدة فرار جوانان از خانه » است.

در بسیاری از علوم از جمله روانشناسی ، جامعه شناسی و علوم ارتباطات پدیده شكاف بین نسلها » 1  را یك بحران معرفی می كنند كه منطقاً عوامل متعددی در بوجود آمدن آن نقش دارند و به سادگی نمی توان سنگینی پیدایش چنین بحرانی را برگردن یك فرآیند هر چند اجتماعی و بسیار مهم نهاد !

             جواد دالوند
کارشناس ارشد مدیریت فرهنگی

چکیده

 

پژوهش حاضر با هدف  شناسایی  نیازهای  تفریحی  شهروندان 40-15  ساله شهر  اصفهان  در زمینه های ،  فرهنگی، اجتماعی ، آموزشی  تنظیم  گردید.  روش تحقیق در این  پژوهش  از نوع ، توصیفی - پیمایشی انتخاب شد.  جامعه آماری دراین تحقیق، کلیه افراد 15 تا40  ساله زن و مرد شهراصفهان ، بودند ، حجم نمونه به تعداد 504 نفر، به  روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، تعیین گردید. دراین  تحقیق ابزار گردآوری اطلاعات ، پرسشنامه محقق ساخته ، بوده است. اعتبارپرسشنامه  بر اساس ضریب آلفای کرونباخ  4/90  درصد برآورد گردید. تجزیه و تحلیل  داده های این پژوهش  در دو سطح آمار توصیفی (فراوانی،  درصد،  میانگین و انحراف معیار)  و آمار استنباطی (آزمون t   مستقل ، آزمون t  تک

متغییر، آزمون  t  هوتلینگ، آزمون شف، تحلیل  واریانس و  آزمون کای دو- دو متغییر)  صورت گرفت.  تجزیه  و تحلیل

داده های پژوهش نشان داد ؛ نیاز مردم در سطح تفریحات فرهنگی : 4/66درصد جامعه آماری " گوش دادن  به موسیقی

"  و 4/65  درصد " تماشای برنامه های  شاد و سرگرم کننده  تلویزیون" را در طیف زیاد و  خیلی زیاد به  عنوان  نیاز خود معرفی کرده اند.نیاز مردم  در سطح  تفریحات اجتماعی : 8/78 درصد جامعه  آماری " استفاده از پارک " و 4/77 درصد" رفتن به  سفرهای  زیارتی " را در طیف  زیاد  و خیلی زیاد  به عنوان نیاز خود  دانسته اند. در سطح  تفریحات آموزشی: 9/65  درصد جامعه آماری " استفاده از کلاسهای  ورزشی" و 6/57  درصد  "استفاده از کلاسهای هنری " را در طیف  زیاد و خیلی زیاد به عنوان نیاز خود دانسته اند.

واژه های کلیدی:  ، اوقات فراغت ، تفریح، ، نیاز، نیاز سنجی.

 

            جواد دالوند

کارشناس ارشد مدیریت فرهنگی


کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید:می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید، اما من به این کوچکی وبدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟
 
خداوند پاسخ داد: در میان تعداد بسیاری از فرشتگان،من یکی را برای تو در نظر گرفته ام، او از تو نگهداری خواهد کرد

اما کودک هنوزاطمینان نداشت که می خواهد برود یا نه،گفت : اما اینجا در بهشت، من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و این ها برای شادی من کافی هستند.

خداوند لبخند زد: فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود

کودک ادامه داد: من چگونه می توانم بفهمم مردم چه میگویند وقتی زبان آنها را نمی دانم؟.

خداوند او را نوازش کرد و گفت: فرشتهّ تو، زیباترین و شیرینترین واژه هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.

کودک با ناراحتی گفت: وقتی می خواهم با شما صحبت کنم ،چه کنم؟

اما خدا برای این سوال هم پاسخی داشت: فرشته ات دست هایت را در کنار هم قرار خواهد داد و به تو یاد می دهد که چگونه دعا کنی.

کودک سرش را برگرداند و پرسید: شنیده ام که در زمین انسان های بدی هم زندگی می کنند،چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟

فرشته ات از تو مواظبت خواهد کرد ،حتی اگر به قیمت جانش تمام شود .

کودک با نگرانی ادامه داد: اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی توانم شما را ببینم ناراحت خواهم بود.

خداوند لبخند زد و گفت: فرشته ات همیشه دربارهّ من با تو صحبت خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت،گر چه من همیشه در کنار تو خواهم بود

در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده می شد.

کودک فهمید که به زودی باید سفرش را آغاز کند.

او به آرامی یک سوال دیگر از خداوند پرسید:

خدایا !اگر من باید همین حالا بروم پس لطفآ نام فرشته ام را به من بگویید

خداوند شانهّ او را نوازش کرد و پاسخ داد:

نام فرشته ات اهمیتی ندارد، می توانی او را .

*** مـادر***

صدا کنی


قصه گویی یک بازی است، هنگامی که با عروسک ها بازی می کنید، وانمود می کنید که آن ها سخن می گویند، راه می روند و فعالیت می کنند

هنگام بازی، ممکن است که داستان جنگ بین سربازان را روایت کنید،‌ یا رویدادی را در یک میهمانی  بازی کنید و یا این که در زمان و مکان به حرکت درآیید و به سوی ماجراجویی های دور و دراز بروید.  

هنگام بازی کردن، نیازی به آغاز، میانه و پایان ندارید. تنها چیزی که برای این کار نیاز دارید، این است که حرکت کنید و به جای شخصیت های قصه حرف بزنید و خودتان را به جای آن ها قرار دهید.

اما هنگامی که قصه می گویید و مخاطبانی دارید، باید از خط داستانی مشخصی پیروی کنید که آغاز، میانه و پایان داشته باشد. 

داستان شانس پیرمرد روستایی
پیر مرد روستا زاده ای بود که یک پسر و یک اسب داشت. روزی اسب پیرمرد فرار کرد، همه همسایه ها برای دلداری به خانه پیر مرد آمدند و گفتند:عجب شانس بدی آوردی که اسبت فرارکرد!
روستا زاده پیر جواب داد: از کجا میدانید که این از خوش شانسی من بوده یا از بد شانسی ام؟ همسایه ها با تعجب جواب دادن: خوب معلومه که این از بد شانسیه!
هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که اسب پیر مرد به همراه بیست اسب وحشی به خانه برگشت. این بار همسایه ها برای تبریک نزد پیرمرد آمدند: عجب اقبال بلندی داشتی که اسبت به همراه بیست اسب دیگر به خانه بر گشت!
پیر مرد بار دیگر در جواب گفت: از کجا میدانید که این از خوش شانسی من بوده یا از بد شانسی ام؟ فردای آن روز پسر پیرمرد در میان اسب های وحشی، زمین خورد و پایش شکست. سایت پاتوق ۹۸ :همسایه ها بار دیگر آمدند: عجب شانس بدی! وکشاورز پیر گفت: از کجا میدانید که این از خوش شانسی من بوده یا از بد شانسی ام؟ وچند تا از همسایه ها با عصبانیت گفتند: خب معلومه که از بد شانسیه تو بوده پیرمرد کودن!
چند روز بعد نیروهای دولتی برای سربازگیری از راه رسیدند و تمام جوانان سالم را برای جنگ در سرزمینی دوردست با خود بردند. پسر کشاورز پیر به خاطر پای شکسته اش از اعزام، معاف شد.
همسایه ها بار دیگر برای تبریک به خانه پیرمرد رفتند: عجب شانسی آوردی که پسرت معاف شد! و کشاورز پیر گفت: از کجا میدانید که…؟
امان از حرف مردم!!!

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

نون تا نون hhajiloo علم و معنویت گلچین جدیدترین منابع در اینترنت دانلود آهنگ جدید خوانندگان مشهور با کیفیت عالی پيش به سوي داشتن مدرسه اي بهتر سخن بلاگ راه آشپزی homak برداشت